سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشق شب

در روز نهم ربیع الاول چه رخ داده است. عبارتی مرحوم علامه مجلسی جلد 31 بحار الانوار در این باره دارد که ترجمه آن را می آورم.

علامه مجلسی می فرماید: این سخن که کشته شدن خلیفه دوم در ماه ذی حجه است میان فقیهان امامیه مشهور است. ابراهیم بن علی کفعمی رحمه اللّه در کتاب الجنّة الواقیة درضمن اعمال ماه ربیع الأول می گوید: جمهور شیعیان خیال می کنند که این روز کشته شدن عمر است اما این گمان درست نیست و مرحوم ابن ادریس در سرائر می گوید کسی که خیال می کند عمر در نهم ربیع کشته شده است به اجماع تمام مورخان و شرح حال نویسان به خطا رفته است. شیخ مفید نیز در کتاب تواریخ خود همین را می گوید. به نظر وی عمر روز دوشنبه چهار روز مانده به آخر ذی حجه در سال 23 هجری مرد و کسانی چون صاحب الغره و صاحب المعجم و صاحب الطبقات و صاحب کتاب مسار الشیعه و ابن طاووس همین نظر را دارند و اصلا میان شیعه و سنی بر این مطلب که مرگ عمر در ذی حجه بوده است اجماع دارند. اما مشهور میان شیعیان در زمان ما این است که مرگ عمر روز نهم ربیع الاول بوده است. مستند آنان در این ادعا روایتی است که ابن طاووس در زوائد الفوائد و شیخ حسن بن سلیمان در المحتضر نقل کرده اند که نشان می دهد روز مرگ عمر نهم ربیع بوده است. سید پس از نقل این روایت می گوید در کتاب هایی که به آن مراجعه کردیم چندین روایت دیدم که با این روایت که مرگ عمر را نهم ربیع می داند هم خوانی دارد و ما به آن روایات اعتماد داریم.

سید ابن طاووس در کتاب اقبال با اشاره به روز نهم ربیع می گوید درباره این روز روایتی بلند مرتبه دیده ام. اما در کتاب هایی که تاکنون مراجعه کردم روایتی را در تایید آن روایتی که ما از ابن بابویه در مورد این روز نقل کردیم نیافتم. البته می توان روایت ابن بابویه هم که اشاره دارد به این که قتل عمر نهم ربیع بوده است توجیه کرد و مثلا گفت که منظور این است که دلیلی که قاتل را به مصمم بر قتل عمر کرد در نهم ربیع محقق شد و یا قاتل در مثل چنین روزی از شهر خویش به سمت مدینه حرکت کرد و یا در مثل چنین روزی قاتل به مدینه رسید و بنا بر این مجازا به این روز روز قتل عمر گفته شده است.

علامه مجلسی: از این عبارت برمی آید که روایتی را صدوق به این مضمون نقل کرده است و از متن پیشین هم بر می آمد که چندین روایت دال بر این که قتل عمر نهم ربیع بوده است وجود دارد. بنابراین این که ابن ادریس و دیگران وقوع قتل را در این روز بعید شمرده اند درست نیست. زیرا وجود این روایات به علاوه بر شهرتی که میان بیشتر شیعیان در گذشته و حال بر این مطلب بوده است دست کمی از گفته مورخان سنی مذهب ندارد و چه بسا آنان چنان گفتند تا امر بر شیعه مشتبه شود. شاید این سوال پیش آید که چگونه ممکن است اشتباه پیش آید ان هم در مورد چنین موضوع مهمی. این سوال چندان جدی به نظر نمی رسد زیرا ما از این گونه اختلافات در موارد مهم تری نیز داشته این مثل وفات پیامبر خدا که با این که مهم تر است اما در آن اختلاف است

فرمایش علامه حلی به اختصار همین بود که تقدیم شد اما آن چه ایشان به عنوان سندی برای وقوع قتل عمر در نهم ربیع ذکر می کنند چندان قطعی به نظر نمی رسد. آن چه اکنون در دست ما است تنها یک روایت است و این شهرتی هم که در میان شیعیان است نمی تواند مستندی باشد و بتوان بر اساس آن حکمی صادر کرد. ولی در مقابل اجماع بر این است که وقوع این قتل در همان ماه ذی حجه بوده است. و چه بسا همین نظر هم درست باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 86/12/26:: 10:57 عصر     |     () نظر
همه ما داستان چوپان دروغگو را شنیده ایم و می دانیم که چگونه با دروغ هایش مردم را سر کار می گذاشت اما پایان این داستان را بیش از یک گونه می توان تصویر کرد.یکی همان گونه است که در ابتدایی خواندیم یعنی مردم پس از چند بار دروغ شنیدن دیگر به او اعتماد نمی کنند و او خسارت می بیند جور دیگری هم می شود داستان را به پایان برد و آن این که این بار نیز مردم حرفش را باور می کنند  و او بار دیگر به ریش مردم می خندد  وشکل دیگر به پایان رسیدن داستان این است که این بار نیز مردم به او اعتماد می کنند و وقتی می آیند می بینند که او این بار راست گفته  واو را کمک می کنند و او را از خسارت نجات می دهند. به راستی جامعه ما در برابر وعده هایی که به او داده می شود چگونه است.این روزها روزهای انتخابات است و باز کاندیداهایی با وعده هایی جدید از راه رسیده اند. جامعه ما بارها وعده هایی را شنیده که بدان ها عمل نشده اما بار دیگر که وعده ای می شنود به نظر شما چه راهی را بر می گزیند آیا بی .اعتنا از کنار آن وعده ها می گذرد یا آن که بار دیگر دوان دوان به سوی وعده دهندگان می شتابد و دست خالی باز می گردد .نمی توان هیچ یک از این فرضها را عمومیت داد ولی می توان گفت همیشه قصه چوپان دروغگو آن گونه که در ابتدایی خواندیم تمام نمی شود. 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 86/12/19:: 9:13 صبح     |     () نظر

امروز در قسمت آدرسwww.cloob.com را تایپ کردم تا سری به این جامعه مجازی ایرانیان بزنم. با تعجب با این پیغام آشنا روبرو شدم که مشترک گرامی دسترسی به این سایت امکان پذیر نمی باشد. با اشتراک دیگری به اینترنت وصل شدم و باز با همان پیغام روبرو شدم. برایم قطعی شد که کلوب هم فیلتر شده است. برایم این اقدام بسیار سوال برانگیز بود. کلوب نمونه ای مجازی از جامعه خارجی خودمان است با همان ویژگی ها و با همان روابط و پیوندها. افراد بسیاری در کلوب عضو بودند . در بحث های کلوب ها شرکت می کردند با یکدیگر تبادل نظر می نمودند. درباره مسائل خرد و کلان جامعه طرح نظر می کردند و البته مسائلی نیز کم و بیش مطرح می گردید که به مذاق ما خوش نمی آمد و بسیاری از آن ها را در دسته لغویات جای می دهیم. مثل این که اگر در فلان موقعیت بودید چه می کردید و از این بحث ها با درجات لغویت مختلف ولی به هر حال در کنار همه این ها کلوب امکانات خوبی داشت و فرصتی مناسب بود تا متدینان به هدف خویش از روی آوردن به این ابزار رسانه ای که همان تبلیغ دین و پاسخ گویی به سوالات بود پاسخ گویند. مجالی مناسب بود تا افراد بدون این که گرفتار محظوری باشند با نامی غیر حقیقی و با هویتی نا آشنا سوالات خود را بپرسند و پاسخ بگیرند. دوستان ما در مرکز پاسخگویی دینی وابسته به دفتر تبلیغات در کلوب حضور خوبی داشتند و به سوالات دینی مطرح شده پاسخ می گفتند. حضور طلبه ها نیز در کلوب حضور فعالی بود و خود من گاه که در کلوب حاضر می شدم با افراد بسیاری روبرو می شدم که تمایل داشتند با یک طلبه هم سخن شوند. بگویند و بشنوند و با واقعیت روحانی و حوزه و دین بیشتر آشنا شوند. کلوب با همه اشکالات خود این منافع را نیز داشت و دست اندر کاران نباید به صرف وجود اشکالات تمام آن منافع را نادیده بگیرند و به کلی آن را مسدود کنند. شاید این سخن چندان درست نباشد ولی به نظر می رسد که این گونه برخوردها آثار منفی آن بیش از ثمرات مثبت آن است. اصل فیلترینگ خوب است ولی هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.   


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 86/12/2:: 12:9 صبح     |     () نظر