سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشق شب

سر شب با شتاب به سمت اتوبوس می رفتم تا ب حرم بروم. روی دیوار اعلامیه درگذشت یک طلبه جوان بود. ایستادم و ان را خواندم. اعلامیه با آیه و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله آغاز می شد. طلبه جوان مرحوه علیرضا صفری در سفر تبلیغی ماه رمضان در میر تصادف کرده بود و از دنیا رفته بود. وقتی اطلاعیه را خواندم به یاد تمام سختی های تبلیغ افتادم. درست است که این سختی ها اگر برای خدا باشد شیرین است ولی به هر حال سخت. حضور در یک منطقه نا آشنا نبود جا و حداقل امکانات و گاه اهانت ها و تحقیرها. طلبه هایی که به تبلیغ می روند با این گونه مسائل کم و بیش روبرو می شوند. یک ماه از خانواده خود دورندو بدون هیچ گونه چشم داشت مادی خانه و کاشانه خود را رها می کنند آسایش و امکانات شهر خود را ترک می گویند و بار سفر می بندند و به یک روستا و یا هر جای دیگر می روند تا مردم را با خدا بیشتر آشنا کنندو احکام دین و اموزه ای دینی را به انان بیاموزند و به هر حال زمینه آشتی با خدا و اهل بیت را  فراهم کنند. فعالیت های تبلیغی و همین حضور طلاب در مناطق دوردست و محروم موجب امیدواری و علاقه مندی مردم آن مناطق به نظام می شود. مردم از طریق همین طلاب با اسلام و انقلاب بیشتر احساس نزیکی می کنند و طلبه ها مردم را با نظام و فعالیت های آن اشنا می کنند و در واقع طلبه ها هستند که در همین ایام تبلیغی پایه علاقه ای مردم را به نظام مستحکم تر می کنند. و همین چیزها است که باعث می شود سختی تبلیغ شیرین شود. طلبه وقتی در پایان ماه می بیند که مردم چند مساله بیشتر یاد گرفته اند نماز خود را درست تر می خوانند و ارادتشان به نظام بیشتر شده همین برای او کافی است. این طلبه جوان هم که من نیز او را نمی شناسم برای انجام وظیفه خویش بار سفر بسته بود و به  سمت مکان تبلیغی خویش می رفت. خدا او را با اولیلیش محشور بفرماید. شادی روحش صلوات.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 87/6/19:: 9:59 عصر     |     () نظر
shok

وقتی داشتم مستند شوک را از شبکه سه سیما مشاهده می کردم تصور نمی کردم که این مستند این همه واکنش را در پی داشته باشد. در یاهو مسنجر دیدم که فردی برایم پیام گذاشته بود که عصر پنج شنبه در میدان ونک تجمع اعتراض آمیزی علیه صدا و سیما به خاطر پخش این برنامه برگزار می شود. فرد دیگری شماره تلفنی را فرستاده بود که مدعی بود این شماره تلفن کارگردان این مستند است و خواسته بود که افراد با این شماره تلفن تماس بگیرند و به این کارگردان فحش بدهند. حتی در برخی از این وبلاگ ها دیدم که برخی خوانندگان رپ مانند محمد ماندگار در اعتراض به این برنامه ترانه خوانده اند و بدین وسیله صدای اعتراض خود را بلند کرده اند. خلاصه این که شوک همه رپی ها را شوک زده کرده است.

این همه اعتراض در شرایطی انجام می گیرد که وقتی پای حرف بعضی ها می نشینیم می گویند تلوزیون ایران که بیننده ندارد کسی برنامه های این ها را نگاه نمی کند و یا ضد انقلاب در ایام انتخابات در برنامه هایشان می گویند که تلوزیون ایران خودش را خسته می کند و کسی به تماشای تلوزیون ایران نمی نشیند تا بخواهد برنامه های تبلیغی انتخابات را ببیند و ...

این مستند نشان داد که تلوزیون ایران مخاطب دارد و مخاطبش هم قابل توجه است و از قدرت تاثیر گذاری بالایی در جامعه ایران برخوردار است و این امری حائز اهمیت برای دست اندر کاران صدا و سیما است. یعنی این که اگر بخواهند موثر باشند می توانند.

برنامه هایی مانند شوک نشان داد که در روزگار ما که قحطی معنویات است جوانان برای پر کردن خلا معنوی خویش رو به سراب می کنند و سوگمندانه باید گفت که خود را در مواجهه با حقیقت می دانند. در فضایی که معنویت اصیل  خود را نشان ندهد عرفان های دروغین و مکاتب دروغین مدعی معنویت برای خود دکان باز می کنند و در ویترین خویش کالاهایی را قرار می دهند که جوانان را جذب کنند و از هر وسیله ای هم استفاده می کنند و متاسفانه جوانان ما را به دام می اندازند. برنامه هایی مانند شوک باعث می شود که هم جوانان و هم خانواده ها نسبت به این گونه امور حساس شوند و به راحتی به دام نیفتند.

صدا و سیما در مورد شناساندن مکاتب و جریان های فاسد فرهنگی که با نام معنویت جوانان را فریب می دهند دیر دست به کار شد اما به هر حال جلوی ضرر را از هر جا که بگیریم منفعت است. درست است که در مورد عرفان های دروغین مطالبی به صورت کتاب و مجله منتشر شده است ولی در مقابل حجم انبوه فعالیت گروهک های منحرف ناچیز است و به چشم نمی آید هر چند همان اندک نیز وقتی عرضه می شود خواهان بسیار دارد اما به هر حال صدا و سیما چیز دیگری است و دارای قدرت تاثیر گذاری فراوان. صدا و یسما می تواند و باید با کمک افراد آگاه و محقق در زمینه عرفان های دروغین برنامه هایی قوی و علمی و مخاطب پسند تهیه کند و همه دلسوزان نیز باید رسانه ملی را در این مهم یاری رسانند.. هم از صدا و سیما به خاطر پخش این برنامه تشکر می کنم و هم دست یاری خود را دراز می کنم. امید آن که روزی فرابرسد که صدا و سیما همان دانشگاهی باشد که خواست امام راحل بود.    


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 87/6/15:: 3:8 صبح     |     () نظر
گویا این سلسله تمامی ندارد و حوزه هر روز باید شاهد باشد که اسطوانه هایش از دست می روند. خبر کوتاه بود آشیخ علی پناه از دنیا رفتند. طلبه ها ایشان را به این نام می شناختند. آشیخ علی پناه همان ایت الله اشتهاردی از این دنیا رفت و حوزه را دچار  مصیبتی بزرگ نمود. هنوز صدای دلنشین ایشان در درس های اخلاق را از یاد نبرده ام. اصلا همه زندگی ایشان اخلاق بود. با این که عالمی بزرگ بود اما به راحتی با طلبه ها نشست و برخاست می نمود. همیشه زودتر از وقت نماز می امد و در گوشه ای از مدرسه فیضیه می نشست و طلبه ها به دورش حلقه  می زدند و از کلامش بهره می گرفتند. درس های فقه او نیز فقط فقه نبود پر از نکات اخلاقی و تربیتی بود. نکاتی را می گفت که اگر بدان عمل می کردیم موفق می شدیم. بارها سر درس از ایشان شنیدم که می فرمود من از استادم شنیدم که می گفت مرحوم سید محمد کاظم یزدی می گفت توزیع الوقت توسیعه اگر برای هر کاری زمانی را اختصاص دهیم این کار چنان تاثیری دارد که گویا با این کار می توانیم وقت خود را افزایش دهیم. آشیخ علی پناه اصلا دنبال دنیا و مقامات دنیوی نبود. در همان خانه محقر خود می زیست و هیچ گاه از گفتن دروس سطح حوزه خود داری نکرد با این که سوادی بسیار داشت و حتی بر عروه نیز حاشیه داشت که این نشان از توان علمی بالای ایشان دارد اما همان رویه خود را ادامه داد. یادم می آید در آستانه تحویل سال 1380 ایشان را در مدرسه فیضیه تنها دیدم. از ایشان پرسیدم در این لحظات از خدا چه بخواهم؟ این مرد سراپا توکل به من فرمود به خدا عرضه کن خدایا هر چه خود صلاح می دانی به من عنایت کن. خود او نیز همواره چنین بود و راضی به صلاح خدا و خواست او. هنوز باورم نمی شود که دیگر نمازهای فیضیه را آشیخ علی پناه نمی خواند.شادی روحش صلوات!!! 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 87/4/19:: 2:10 صبح     |     () نظر