سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشق شب


روزگار هر چقدر هم که بچرخد، باز طلبه، طلبه است و از او انتظاراتی می­رود که به گذر زمان و دگرگونی احوال تغییر نمی­کند. این انتظارات طوری هستند که گویا جزء ذاتیات طلبه است و اگر از نوع فصل برایش نباشد، لازم بین بالمعنی الاخص است.اگر توقعاتی را که مردم از روحانی دارند، فهرست کنیم و گلایه­هایی را که مردم از طلاب دارند ردیف کنیم، می­توانیم آن­ها را در سه دسته جای دهیم:1. تبیین2. عمل3. حریت

1. تبیین 

مردم از طلبه انتظار دارند دین را تبیین کند؛ به آنان بگوید که دین از آنان چه می­خواهد و دین برای هر سؤال، چه پاسخی دارد. گاه می­شنویم که مردم از منبر و خطابه یک روحانی تعریف می­کنند و یا از سخن­رانی فردی گله می­کنند وآن را نارسا می­دانند و یا از این که طلبه­ای از پاسخ به یک سؤال شرعی عاجز مانده است شکایت می­کنند.همه­ این شکوایه­ ها به اولین توقع مردم از روحانی یعنی تبیین دین بر می­گردد.تبیین دین البته نیاز به مقدماتی دارد که مهم­ترینش فهم درست دین است. طلبه اگر بخواهد دین را برای مردم تبیین نماید باید دین را درست بشناسد؛ خالی از پیرایه­ها و به دور از خرافات. فهم درست دین به مطالعه و تأمل نیاز دارد. طلبه نمی­تواند برای تبیین دین به کتاب­های دست چندم مراجعه نماید و یا علمش را از أفواه این وآن بگیرد. طلبه برای تبیین دین باید به منابع معتبر مراجعه نماید و به منبرهای آماده­ دیگران بسنده ننماید.طلبه برای تبیین دین علاوه بر این که نیاز به شناخت دین دارد، باید بتواند آن­چه را که فهمیده به دیگران منتقل نماید. یعنی قدرت بر تبلیغ داشته باشد. تبلیغ موفق در گرو آشنایی و تسلط طلبه بر فنون تبلیغ است. یعنی این که بتواند از ابزارهای مختلف بخوبی استفاده کند و با توجه به سطح مخاطب و روحیات و شرایط اجتماعی و... پاسخ­گوی نیاز مخاطب باشد.عرصه دیگر تبیین دین در پاسخ­گویی به مسائل مستحدثه است. مسائل مستحدثه برخاسته از شرایط امروز جامعه است. جامعه نوین در درون خود سازوکارهایی دارد و با خود اقتضائاتی دارد که پیش از این مطرح نبوده است. طلبه برای این که بتواند نظر دین را در حوزه مسائل مستحدثه بیان کند هم نیاز به این دارد که بر مبانی دینی تسلط داشته باشد و هم سؤال را درست بفهمد. پاسخ­های گوناگونی که امروزه به مسائل نوین مانند مسائل مربوط به بانک­ها، رحم اجاره­ای و... داده می­شود ناشی از این می­شود که گاه ماهیت این مسائل دقیق تصور نشده است و درست روشن نگشته است.

2. عمل

مردم از طلبه عمل می­خواهند. نمی­شود یک طلبه سخنی بگوید و مردم را به راهی بخواند و خود شیوه­ای دیگر در پیش بگیرد و راهی دیگر برود. بزرگان حوزه با همین عمل معروف بودند و حوزه­ها بواسطه­ی همین عمل به علم بوده است که تاکنون دوام یافته است و به حیات خود ادامه می­دهد. اگر علمی به عمل نیاید اندک اندک این حس در بین مخاطبان تقویت می­شود که این علم سودمند نیست­؛ چرا که اگر فایده­ای داشت خود گوینده بدان عمل می­نمود. این حس به تدریج تبدیل به یک باور می­شود و سرانجام به آن­جا ختم می­شود که افراد دیگر اعتقادی به آن آموزه­ها نداشته باشند. طلبه اگر از زهد و قناعت بگوید ولی خود در دام تکاثر بیفتد و بخواهد هر روز خشتی بر خشتی نهد و دیناری بر دینار بیفزاید نباید از مردم انتظار داشته باشند که به کم قانع باشند و گرفتار چشم و هم­چشمی و رقابت بر سر مصرف نشوند.طلبه اگر خود مردم را به تقوای سیاسی دعوت کند ولی خود از فراز هر تریبون، ناسزا بگوید و غیبت نماید و تهمت بزند نباید از مردم متوقع باشد رفتاری بهتر داشته باشند. طلبه اگر خود مراقب چشم و گوش خود نباشد و هر صحنه­ای رانگاه کند و هر صدایی رابشنود، بیهوده است که از دیگران چشم پاکی را بخواهد.به قول آن ضرب المثل عربی: اذا کان رب البیت بالدف ناقراً  فشیمه اهل البیت کلهم الرقص

3. حریت

گاه طلبه در زندگی اجتماعی خویش با مواردی روبرو می­شود که اقدام درست سبب می­شود که دیگران برنجند و یا منافع مادی خودش به خطر بیفتد. بسیار شده است که یک سخن باعث شده است گروهی دست از حمایت یک شخص بکشند یا یک اقدام باعث شده است یک فرد تعداد زیادی از هواداران خود را از دست بدهد.این­گونه مواقع آن­چه یک طلبه را به این سمت و سو سوق داده است و او را واداشته است که از مال و منال و موقعیت خویش بگذرد حریت اوست؛ این­که وابستگی او فقط به خداست و مهم برایش عمل به وظیفه و تکلیف است.این حریت بیش از هر موقع خود را در روزهای فتنه نشان می­دهد. حریت باعث می­شود فرد در کوران فتنه نیز بتواند حق را بشناسد و بر اساس آن عمل نماید. طلبه­ای که سرتاسر وجودش را وابستگی­های عاطفی و جناحی و سیاسی و فامیلی و صدها وابستگی دیگر فراگرفته است حتی اگر علم بسیاری هم داشته باشد اما همین وابستگی­ها سدی می­شود تا او نتواند حق را درست ببیند و تشخیص دهد و از آنجا که حق را درست نشناخته است و باطل را حق دیده است، عملش نیز متناسب با آن باطل می­شود و به جای آن که حق محور باشد باطل گرا بوده است. گاه این وابستگی­ها نیز سبب می­شود طلبه با این که حق را درست تشخیص داده است اما وقتی پای عمل می­رسد، کج گام می­نهد و جانب حزب و فامیل و دوست و آشنای خود را می­گیرد. این طلبه حق را به پای وابستگی­های خود ذبح می­کند و جای شگفتی دارد که چگونه می­تواند چنین فردی با آرامش سر بر بالین بگذارد.طلبگی لوازمی دارد و تا این­ها نباشد طلبه را نشاید که نامش نهند طلبه؛ تبیین، عمل و حریت.           


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 90/9/22:: 3:21 عصر     |     () نظر

زندانی سیاسی

دادگاه کیفری باکو ،"محسن صمد اف "رییس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان را به 12 سال زندان و " روح الله آخوند اف" رییس شعبه شهر آستارای این حزب را نیز به 11سال و شش ماه حبس محکوم کرد.

دادگاه باکو همچنین "فرام رز عباس اف" و "واقف عبد الله اف" معاونین حزب اسلامی جمهوری آذربایجان را به 11 سال زندان و برای "دیانت صمد اف " پسر عموی رییس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان و "فردوسی محمدرضا اف " از اعضای حزب اسلامی هرکدام 10 سال حبس در نظر گرفت.

این دادگاه همچنین برای "ذوالفقار میکاییل اف " یکی از اعضای حزب اسلامی جمهوری آذربایجان 11 سال حبس تعلیقی صادر کرد.

همچنین روزنامه «آزادلیق» در مطلبی به نقل از مارکس تاکر کارشناس سازمان بین المللی عفو در امور قفقاز جنوبی نوشت:  همه انتقادات در آذربایجان با حملات مواجه می شود؛ بازداشت انسانها به خاطر شرکت در تظاهرات رسوایی است.

از دی ماه سال گذشته رییس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان به دنبال سخنرانی تند علیه سیاست های ضد دینی در این کشور ،هنگام خروج از ساختمان این حزب به همراه معاونان خود بازداشت شد و پس از آن ماموران آذری اعلام کردند که در بازرسی از برخی از مکان های این حزب ،مقادیری اسلحه و مهمات کشف کرده اند و از آن زمان تاکنون با برگزاری جلسات متعدد محاکمه اعضای این حزب، در نهایت دادگاه باکو احکام آنان صادر کرد.

پیشتر "الچین مناف اف" رییس موقت حزب اسلامی جمهوری آذربایجان گفت: هرچند که دادگاه باکو حاج محسن صمد اف و دیگر اعضای حزب را به حبس های طولانی مدت محکوم کرده است، اما اعضای این حزب مرتکب هیچ جرمی نشده و ما این احکام را عادلانه نمی دانیم. 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 90/7/22:: 5:52 عصر     |     () نظر

این روزها مصادف است با هفته نیروی انتظامی و من هم وظیفه خود می دانم به سهم خودم از نیورهای انتظامی تشکر کنم.

فعالیتهای نیروی انتظامی همواره مورد توجه بوده است چراکه اساس فعالیت های این نیرو تأمین امنیت و آرامش برای جامعه است و چون امنیت و آرامش در صدر خواسته های عمومی است هر اقدام نیروی انتظامی زیر ذره بین قرار می گیرد و از جنبه های مختلف مورد توجه و عنایت قرار می گیرد.

از موضوعتی که نیروی انتظامی در چند سال اخیر به صورت نمایان تر وارد آن شده است موضوع گشت ارشاد است. هدفی که بیشتر از این طرح فهمیده می شود مقابله با پوشش های نامناسب و رفتارهای منافی عفت است. این طرح از همان روزهای نخست طرح و اجرا با مخالفت های فراوانی روبرو شد. برخی از مخالفتها در شیوه اجرا بود اما برخی از مخالفتها رنگ و بویی دیگر داشت. بارها این جمله از زبان تریبون های گوناگون تکرار گردید که مشکل جامعه پوشش بانوان نیست و یا باید در زمینه حجاب کار فرهنگی کردو با زور نمی توان یک فرهنگ را در جامعه نهادینه کرد.

من در صدد دفاع تام و تمام از این طرح نیستم چون مسلما در صحن? اجرا اشکالاتی دارد و این هم در هر طرحی دیگر وجود دارد. پس من نمی خواهم به روی این اشکالات چشم خود را ببندم و بگویم این طرح هیچ اشکالی ندارد بلکه عرض من این است که نمی توان گفت باید در برخورد با رفتارهای منافی عفت تنها به کار فرهنگی روی آورد. کار فرهنگی هم لازم است و مسلماً تاثیراتش فراگیرتر و عمیق تر است اما نباید نیروی انتظامی خود را معطل کند و به انتظار بنشیند که نهادهای فرهنگی کار فرهنگی کنند. شاید نیروی انتظامی به این نتیجه رسیده که نهادهای فرهنگی کار فرهنگی نمی کنند و یا به تعبیر بهتر و دقیق تر کار فرهنگی درست نمی کنند چون اگر نهادهای فرهنگی کار کرده بودند بالاخره بعد از سی سال ثمره می داد. پس نباید به نهادهای فرهنگی دلخوش کرد. البته باید مطالبات از دستگاه های فرهنگی مطالبه شود اما نیروی انتظامی به این نتیجه رسیده که باید وارد عمل شود.

خوب است نیروی انتظامی به این افراد بگوید چرا در دیگر حوزه ها که نیروی انتظامی ورود می کند شعار کار فرهنگی نمی دهید. مثلا آیا تا بحال کسی شنیده است که فردی به نیروی انتظامی گفته باشد شما قوانین و جرایم راهنمایی و رانندگی را عملیاتی نکن و بگذار در این زمینه کار فرهنگی شود و یا فردی به نیروی انتظامی بگوید شما علیه مواد مخدر اقدامی نکن و بگذار کار فرهنگی شود؟ هیج کس چنین نمی گوید بلکه همه از نیروی انتظامی خواستار برخورد قاطع هستند

مساله بی عفتی نیز مثل مواد مخدر عاملی است که امنیت جامعه را به هم می ریزد و شاید ریشه بسیاری از بزه ها باشد و نیروی انتظامی موظف به برخورد است. اصحاب رسانه ها و صاحبان تریبون نباید نیروی انتظامی را به خاطر این اقدامات سرزنش کنند بلکه باید نیروی انتظامی را کمک کنند تا این طرح با درصد موفقیت بالاتری همراه باشد.   


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 90/7/14:: 5:47 عصر     |     () نظر