همه ما داستان چوپان دروغگو را شنیده ایم و می دانیم که چگونه با دروغ هایش مردم را سر کار می گذاشت اما پایان این داستان را بیش از یک گونه می توان تصویر کرد.یکی همان گونه است که در ابتدایی خواندیم یعنی مردم پس از چند بار دروغ شنیدن دیگر به او اعتماد نمی کنند و او خسارت می بیند جور دیگری هم می شود داستان را به پایان برد و آن این که این بار نیز مردم حرفش را باور می کنند و او بار دیگر به ریش مردم می خندد وشکل دیگر به پایان رسیدن داستان این است که این بار نیز مردم به او اعتماد می کنند و وقتی می آیند می بینند که او این بار راست گفته واو را کمک می کنند و او را از خسارت نجات می دهند. به راستی جامعه ما در برابر وعده هایی که به او داده می شود چگونه است.این روزها روزهای انتخابات است و باز کاندیداهایی با وعده هایی جدید از راه رسیده اند. جامعه ما بارها وعده هایی را شنیده که بدان ها عمل نشده اما بار دیگر که وعده ای می شنود به نظر شما چه راهی را بر می گزیند آیا بی .اعتنا از کنار آن وعده ها می گذرد یا آن که بار دیگر دوان دوان به سوی وعده دهندگان می شتابد و دست خالی باز می گردد .نمی توان هیچ یک از این فرضها را عمومیت داد ولی می توان گفت همیشه قصه چوپان دروغگو آن گونه که در ابتدایی خواندیم تمام نمی شود.
نوشته شده توسط
محمدرضا فلاح
86/12/19:: 9:13 صبح
|
() نظر