او هم منتظر بود؛ انتظار روزی را می کشید که پرچم لا اله الا الله حتی در انتهای افق نیز بر افراشته شود؛ شوق روزی را داشت که ظلم تبدیل به افسانه شود و باید آن را در کتابها جست.
روزی که دیگر هیچ ظلمی نباشد و رد پایی از هیچ فتنه ای را نتوان در جهان دید.
احمد متوسلیان منتظر بود؛ اما او سالها ست که از میان ما رفته است و ما در انتظار آن منتظریم. نمی دانیم چه سری است . اما گویا خداوند انتظار را در میان ما به ودیعت گذاشته است و زندگی ما با انتظار عجین شده است. بیش از هزار سال است که شاگرد درس انتظاریم و امید داریم که به زودی زنگ اتمام این درس به گوش رسد و مولایمان بیاید چرا که آمدنش پایان همه انتظار هاست.
کلمات کلیدی: