با انتشار نامه ای که ادعا می شود یکی از بازیگران زن سریال یوسف پیامبر نگاشته است واکنش ها در برابر این سریال ابعاد تازه تری یافته است. در این نامه ادعا شده است که یوزارسیف همسر فعلی خود را برای خواستگاری به نزد زلیخا می فرستد و و با پذیرش زلیخا، وی همسر دوم یوزارسیف می شود. گذشته از صحت و سقم این روایت تاریخی که باید نوسینده و کارگردان پاسخگوی آن باشند ازدواج مجدد یوزارسیف بار دیگر این سوال را به میان بحث ها کشاند که زن چه حقوقی در اسلام دارد و آیا این بحث تعدد زوجات با حقوق زن تنافی ندارد؟ واقعیت های جامعه کنونی نشان می دهد که زن در صورت ازدواج مجدد شوهر مظلوم واقع می شود. شوهر به همسر جدید توجه عاطفی و مالی بیشتری می کند و زن اول که در سختی های اول زندگی همراه شوهر بوده است اکنون می بیند که یک تازه وارد از حاصل رنج های او خوشه چینی می کند. همین امر زن اول را رنج می دهد و چه بسا حاضر می شود از شوهر خویش تقاضای طلاق کند و بی شوهر شود ولی این چنین رنج نکشد. در این جا برای زن معتقد به اسلام یک سوال ایجاد می شود که چرا خداوند به مردان حق چند همسری داده است. زن از خویش می پرسد که از یک سو ما معتقدیم احکام خداوند عادلانه است و ظلمی به بندگان روا نمی دارد حال با توجه به این اصل اساسی آیا با جواز تعدد زوجات به زن ظلم نمی شود؟ اکنون نمی خواهیم به علت جواز حکم چند همسری بپردازیم وآن را بیان کنیم اما توجه به یک نکته ضروری است و آن این که اسلام اگر حکم به جواز داده است در کنار آن تاکید کرده است که باید عدالت از سوی مرد رعایت شود و اگر مرد می ترسد که مرتکب بی عدالتی شود به یک همسر بسنده کند. (نساء. 4) عدالت تنها در مباحث مالی نیست تمام جنبه ها را در برمی گیرد. از لحاظ عاطفی از لحاظ ارزش قائل شدن و موارد دیگر که در زندگی مشترک مطرح است. اگر مردی توان دارد که به عدالت رفتار کند مجاز به اختیار چند همسر است البته اگر مصالحی بر آن مترتب باشد ولی اگر نمی تواند به عدالت رفتار نماید چند همسری از نظر قران که کلام خداوند است عملی نکوهیده است.
کلمات کلیدی:
خیابان ها تنگ و باریک است. کوچه ها هم تنگ است. وقتی هم که مغازه ها باز می شود عبور و مرور سخت تر می شود. اما در دل همین کوچه های تنگ و باریک یک بارگاه است که آن هم کوچک است. در داخل این بارگاه و حرم کوچک یک ضریح است که آن هم کوچک است. از لا بلای شبکه های ضریح که نگاه می کنیم بر روی قبر عروسک ریخته شده است. بر بالای ضریح هم عروسک هایی به چشم می خورد. در این جا یک کودک خردسال یک دختر آرمیده است. این جا حرم خانم رقیه در کوچه های تنگ دمشق است. این دختر یک شب بعد از این که بابایش را دید آخرین حرف هایش را به او زد. با او درد دل کرد از همه آن چه دیده بود و آن چه شنیده بود سخن گفت. همه مانده بودند که دل این کودک چگونه توانسته این همه حرف را در خود نگاه دارد و تحمل کند. اما وقتی بابایش را دید نتوانست دیگر این بار را تحمل کند. پدرش را بهترین کسی یافت که می تواند این بار را بکشد. شاید می دانست که بقیه به اندازه خودشان و چه بسا بیش از توانشان حرف دارند. آن دختر دوری بابا را دیگر نتوانست به جان بخرد با پدر رفت و اندوهی سنگین باقی گذاشت. این روزها سال روز پر کشیدن آن دختر سه ساله است. پنجم صفر سالروز شهادت بنت الحسین رقیه سلام الله علیها را گرامی می داریم.
کلمات کلیدی: