سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشق شب
شهدا بی خیال. امسال انگار دومین سالیه که قراره به شهر بچسبم و توی بیابانهای جنوب نیام. انگار شهدا خیلی اهل حساب و کتاب شدند. چرتکه میندازند. گناه ها را میشمارند و بعد اگه کسی گناهش از یک حد نصابی رد نشده باشه دعوتش می کنن. اولین باری که پام به شلمچه رسید سال 75 بود. نه یادمانی نه بندی نه بساطی نه خاکریزی. هیچی. وسط بیابون یه گودال کنده بودند و یه مقداری از آثار باقیمانده شهدا را ریخته بودند وسطش و یه محفظه شیشه ای هم روش کار گذاشته بودند. چند سال گذشت. سال 81 دوباره گذرمون به خوزستان افتاد. یه ماه رمضان رفتمی طلائیه. بعدش هم هرسال ایام راهیان نور جنوب بودم اما الان سال دومه که نمیرم. دلم بدجوری رفته. برای همه جای جنوب. یاد حرفای خودم می افتم که به زائرا می گفتم. می گفتم شهدا زائرانشون را دعوت می کنن و تا شهدا اجازه ندن کسی نمی تونه بیاد منطقه. می دونم که من هم مشمول همین حرفم. اما شهدا امسال این قانون کنار بذارید. بی خیال قانون. من را هم از شهر بکنید.  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/12/17:: 6:53 عصر     |     () نظر