سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشق شب
شهدا بی خیال. امسال انگار دومین سالیه که قراره به شهر بچسبم و توی بیابانهای جنوب نیام. انگار شهدا خیلی اهل حساب و کتاب شدند. چرتکه میندازند. گناه ها را میشمارند و بعد اگه کسی گناهش از یک حد نصابی رد نشده باشه دعوتش می کنن. اولین باری که پام به شلمچه رسید سال 75 بود. نه یادمانی نه بندی نه بساطی نه خاکریزی. هیچی. وسط بیابون یه گودال کنده بودند و یه مقداری از آثار باقیمانده شهدا را ریخته بودند وسطش و یه محفظه شیشه ای هم روش کار گذاشته بودند. چند سال گذشت. سال 81 دوباره گذرمون به خوزستان افتاد. یه ماه رمضان رفتمی طلائیه. بعدش هم هرسال ایام راهیان نور جنوب بودم اما الان سال دومه که نمیرم. دلم بدجوری رفته. برای همه جای جنوب. یاد حرفای خودم می افتم که به زائرا می گفتم. می گفتم شهدا زائرانشون را دعوت می کنن و تا شهدا اجازه ندن کسی نمی تونه بیاد منطقه. می دونم که من هم مشمول همین حرفم. اما شهدا امسال این قانون کنار بذارید. بی خیال قانون. من را هم از شهر بکنید.  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/12/17:: 6:53 عصر     |     () نظر

او هم منتظر بود؛ انتظار روزی را می کشید که پرچم لا اله الا الله حتی در انتهای افق نیز بر افراشته شود؛ شوق روزی را داشت که ظلم تبدیل به افسانه شود و باید آن را در کتابها جست.

روزی که دیگر هیچ ظلمی نباشد و رد پایی از هیچ فتنه ای را نتوان در جهان دید.

احمد متوسلیان منتظر بود؛ اما او سالها ست که از میان ما رفته است و ما در انتظار آن منتظریم. نمی دانیم چه سری است . اما گویا خداوند انتظار را در میان ما به ودیعت گذاشته است و زندگی ما با انتظار عجین شده است. بیش از هزار سال است که شاگرد درس انتظاریم و امید داریم که به زودی زنگ اتمام این درس به گوش رسد و مولایمان بیاید چرا که آمدنش پایان همه انتظار هاست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/9/10:: 10:34 صبح     |     () نظر

شب گذشته (3/8/1388)این خبر در قم پخش شد که مهدی کروبی به قم آمده است و در منزل یکی از طرفدارانش حضور دارد. هرچند این خبر از منابع موثق شنیده نشده بود اما جمع زیادی در اطراف خانه آن فرد جمع شده بودند تا اگر کروبی بیرون آمد به او یادآوری کنند که کسی حق ندارد با آبروی نظام بازی کند. عده ای در آن جمع میگفتند فردا اگر کروبی در جمعی حاضر شد این نکته به او یادآوری خواهد شد اما گروهی دیگر می گفتند همین امشب باید این نکته به او گوشزد شود تا حتی یک شب را هم در قم نماند. به راستی باید به خدا پناه ببریم از پایان کار. فردی چون کروبی سالها زحمت کشیده و دوران سخت مبارزه با شاه را تجربه کرده و آن همه زجر کشیده است حال کارش به روزی رسیده است که افراد دلداده انقلاب حتی نمی خواهند حضورش را به مدت یک شب در قم تحمل کنند. هیچ کداممان نباید دلمان را به کارهایی که کرده ایم و انجام می دهیم خوش کنیم .مهم پایان کار است. بزرگان در تفسیر آیه یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم می گویند: داشتن قلب سلیم مهم نیست مهم آوردن آن تا روز قیامت است. خدا همه را از شر نفس اماره حفظ کند و عاقبت کارمان را ختم به خیر بفرماید.  


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/9/4:: 10:31 عصر     |     () نظر
چند روزی است که محافل سبز نشان می کوشند از فرصت سیزده آبان استفاده نموده و جهت شعارها را تغییر دهند؛ کاری که در روز قدس نیز اتفاق افتاد.بنا به برخی از گفته ها قرار است آقای میر حسین موسوی هم از مقابل دانشگاه تربیت مدرس به سوی سفارت روسیه حرکت نماید و در آنجا سخنرانی کند. ام سوال این جا است که آیا مشکل آمریکا حل شده است و دیگر آمریکا برای ملت ایران ایجاد مشکل و دردسر نمی کند. خیلی جالب است سبزها همیشه به آقای احمدی نژاد انتقاد م یکنند و می گویند که سیاست خارجی ایشان تنش زا است آیا این گونه اقدامات تنش زا نیست؟امام راحل سال ها پیش فرمودند که آمریکا شیطان بزرگ است و هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بریزید. آیا حضور در برابر سفارت روسیه و سر دادن شعار مرگ بر روسیه پیروی از خط امام است؟ سفارت آمریکا و تجمع در برابر آن نمادی از مبارزه با استکبار است. این نماد نباید شکسته شود ولی این گونه حرکات سبب شکسته شدن این نماد می شود. مراسم سیزده آبان که بیانگر روح استکبار ستیزی ملت ایران است در قالب حضور و تجمع نمادین در برابر لانه جاسوسی آمریکا نمود پیدا می کند. و به نظر می رسد کسانی که می کوشند در جایی دیگر تجمع کنند اصلا روح استکبار ستیزی ندارند و با این گونه اقدامات می خواهند به مرور زمان این مراسم نمادین را هم لوث کنند. سیزده آبان نشان می دهد که سبزها در ادعاهای خویش چقدر راستگو هستند.
  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/8/12:: 7:41 عصر     |     () نظر
هر کس که نداند وقتی شعار "رای من کجاست" را می شنود خیال می کند میر حسین موسوی حتی یک رای هم نداشته است و همه آرا به نام دیگر نامزدها خوانده شده است اما وقتی به آرای اعلام شده مراجعه می کنیم می بینیم که این فرد در انتخابات 13 میلیون و 216هزار و 411 رأی را کسب کرده است که 2166245(دو میلیون و صد و شصت و شش هزار و دویست و چهل و پنج) رای آن مربوط به شهر تهران است  و مر حسین در تهران بیش از احمدی نژاد رای آورده است. طرفداران موسوی خیال می کنند که هر نظر ی خودشان دارند بقیه هم همان نظر را دارند. باید به این طرفداران گفت که تو که می پرسی رای من کجاست؟ رای تو اگر در تهرانی یکی از همین دو میلیون و خرده ای رای است. رای تو به حساب آمده است  که اگر به حساب نمی آمد میر حسین رای کمتری داشت. وقتی همه رای های میر حسین را با هم جمع کردند بیش از سیزده میلیون و اندی نشده است. چرا خیال می کنید میر حسین بیشتر رای داشته است. جمع کنید این مسخره بازی ها را و بروید پی کارتان    

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/5/18:: 4:33 عصر     |     () نظر
22 خرداد انتخابات برگزار شد و تقریبا دو هفته بعد شورای نگهبان صحت انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد؛ یعنی این که انتخابات به سلامت برگزار شده است و آن کسی که به عنوان پیروز انتخابات از سوی وزارت کشور اعلام شد به راستی پیروز انتخابات بوده است. 12 مرداد هم در حضور مقام معظم رهبری مراسم تنفیذ برگزار شد و 14 مرداد در صحن مجلس آقای احمدی نژاد سوگند یاد کرد. در این میان برخی نمایندگان مجلس که در گروه اقلیت هستند بر اساس این مبنا که دولت و ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مشروعیت ندارد در مراسم تحلیف شرکت نکردند.حال سوال من از این نمایندگان این است که شما چرا شرکت نکردید؟ آیا به راستی آقای احمدی نژاد را قانونی نمی دانید. شورای نگهبان سلامت انتخابات را تایید کرد و رهبر معظم انقلاب هم رای مردم را تنفیذ کردند. یعنی راس حاکمیت و نهادی که در قانون اساسی مرجع بررسی سلامت انتخابات است، صحت این انتخابات را تایید کرده است. عدم حضور این نمایندگان و مشروع ندانستن آقای احمدی نژاد به معنای نادیده گرفتن قانون و دیدگاه رهبری است. این نمایندگان توجه ندارند که حضورشان در مجلس بواسطه نظر شورای نگهبان بوده است و اگر شورای نگهبان صلاحیت این افراد و صحت انتخابات در حوزه آنان را تایید نمی کرد، ماموران بهارستان آنان را داخل محوطه بیرون مجلس هم راه نمی دادند و اگر امروزه بر صندلی های سبز مجلس تکیه می زنند و از مواهب بی شمار نمایندگی بهره می برند همه به خاطر شورای نگهبان است. اگر این نمایندگان شورای نگهبان را صالح نمی دانند باید از همین امروز به شهر و دیار خود برگردند  و به کار سابق خویش مشغول شوند زیرا حضورشان در مجلس بواسطه نظر همین شورای نگهبان ناصالح است و از آن جا که اینان شورای نگهبان را صالح نمی دانند پس حضورشان در مجلس هم وجهی ندارد. این نمایندگان بهتر است بروند و از همین الان بیانیه های تند خویش را علیه شورای نگهبان آماده کنند؛ چرا که اینان با نمایندگان متحصن دوره ششم هیچ فرقی ندارند و همان طور که انان رد صلاحیت شدند این ها نیز رد صلاحیت می شوند چرا که هر دو از حاکمیت و محدوده پایبندی به قانون خارج شده اند و دیگر صلاحیت ندارند. این نمایندگان با این کار دست به یک خودکشی سیاسی زدند.   

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/5/18:: 4:19 عصر     |     () نظر

هفته گذشته مراسم تنفیذ برگزار
شد. میزبان آن جلسه مقام معظم رهبری بودند. افراد بسیاری در این مراسم شرکت کرده
بودند و افرادی هم در آن جلسه حاضر نبودند. با مشخص شدن شرکت کنندگان و غایبان این جلسه، موج گسترده
تخریب در وبلاگ ها و سایت ها و صفحات شخصی طرفدارن میرحسین موسوی علیه شرکت
کنندگان در این جلسه به راه افتاد. مثلا در صفحه فیس بوک محمدرضا شریفی نیا دیدم
که طرفداران میر حسین، این بازیگر را به باد دشنام گرفته بودند و البته بقیه شرکت
کنندگان هم بی بهره نبودند. البته باز به این مساله خواهم پرداخت اما نکته ای که
در این پست می خواهم به آن بپردازم بررسی دیدگاه طرفداران میرحسین درباره جایگاه
شهروندان است. این سخن که نباید شهروندان را تقسیم بندی نمود و ما شهروند درجه یک
و دو نداریم بارها از زبان طرفداران میر حسین شنیده شده است و گوش فلک را با این
حرف پر کرده اند. اما واکنش آنان نسبت به جلسه تنفیذ و برخورد آنان در قبال حاضران
جلسه نشان داد که آنان بیش از هر گروه دیگری شهروند درجه یک و دو را قبول دارند.
کسانی مانند آقایان احمد نجفی و عمو پورنگ و شریفی نیا و قطبی و ده نمکی و مجید
مظفری و ... از سوی این طرفداران تحقیر می شوند. این طرفداران با حالتی تمسخر آمیز
می گویند جای خالی هاشمی و ناطق و کروبی و خاتمی را در جلسه عمو پورنگ و واحدی و
قطبی پر کردند. آیا این چنین عباراتی بوی تقسیم بندی شهروندان را نمی دهد. اگر
هاشمی شهروند است عمو پورنگ و شریفی نیا هم شهروندند. مجید مظفری و قطبی می توانند
برای خود نظر داشته باشند؛ مگر احمد نجفی و عمو صمصامی(رستگاران) باید حتما نظری
مانند شما داشته باشند. آنان به هر دلیل این انتخابات را قبول داشتند و به نتیجه
اش تن دادند و در مراسم تنفیذ شرکت کردند. خاتمی و هاشمی و کروبی هم می توانند نظر
خود را داشته باشند. تحقیر افراد حاضر در جلسه با شعار برابر بودن همه شهروندان
منافات دارد و طرفداران میر حسین باید در شعارها و انگیزه های خود دقت کنند.      


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/5/17:: 10:28 عصر     |     () نظر
همیشه وقتی از عملیات های برون مرزی سپاه چیزی می شنیدم مثل همان هجوم موشکی که به مواضع منافقان در خاک عراق داشتند دو تا سوال برای من ایجاد می شد. یکی این که چرا این کار را در مورد اشرار در شرق کشور انجام نمی دهد و دیگر این که چرا در مورد مهاجمان اینترنتی اقدامی انجام نمی دهند. به هر حال از ماموریت های سپاه همین چیز ها است دیگر. امسال برای سال تحویل و ایام تعطیلات نوروزی به شهرستان رفته بودیم و خوب دیگر آن جا آن قدر سرمان شلوغ بود که دیگر فرصت نمی کردیم به اخبار گوش کنیم تا این که روزی یکی از بستگان به منزلمان آمد و اتفاقی صحبت از توطئه های فرهنگی شد و ایشان گفت که بله اخیرا سپاه یک تعدادی را دستگیر کرده است که از طریق سایت های اینترنتی جوانان را اغفال می کردند. حساس شدم. خیلی دلم می خواست بدانم سپاه کدام سایت ها را منهدم کرده است. امیدوار بودم همان چند سایت معروف در زمینه مسائل مبتذل و ضد اخلاقی نیز در شمار آن سایت ها باشد. وقتی پیگیر شدم و دیدم آن اتفاق افتاده است خیلی خوشحال شدم. خوشحالم از این که آویزون سقوط کرد. امیدوارم بقیه آویزون صفت ها هم سقوط کنند. دست مریزاد به بچه های سپاه با این کار ارزشمندشان.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 88/1/23:: 10:38 صبح     |     () نظر

با انتشار نامه ای که ادعا می شود یکی از بازیگران زن سریال یوسف پیامبر نگاشته است واکنش ها در برابر این سریال ابعاد تازه تری یافته است. در این نامه ادعا شده است که یوزارسیف همسر فعلی خود را برای خواستگاری به نزد زلیخا می فرستد و و با پذیرش زلیخا، وی همسر دوم یوزارسیف می شود. گذشته از صحت و سقم این روایت تاریخی که باید نوسینده و کارگردان پاسخگوی آن باشند ازدواج مجدد یوزارسیف بار دیگر این سوال را به میان بحث ها کشاند که زن چه حقوقی در اسلام دارد و آیا این بحث تعدد زوجات با حقوق زن تنافی ندارد؟ واقعیت های جامعه کنونی نشان می دهد که زن در صورت ازدواج مجدد شوهر مظلوم واقع می شود. شوهر به همسر جدید توجه عاطفی و مالی بیشتری می کند و زن اول که در سختی های اول زندگی همراه شوهر بوده است اکنون می بیند که یک تازه وارد از حاصل رنج های او خوشه چینی می کند. همین امر زن اول را رنج می دهد و چه بسا حاضر می شود از شوهر خویش تقاضای طلاق کند و بی شوهر شود ولی این چنین رنج نکشد. در این جا برای زن معتقد به اسلام یک سوال ایجاد می شود که چرا خداوند به مردان حق چند همسری داده است. زن از خویش می پرسد که از یک سو ما معتقدیم احکام خداوند عادلانه است و ظلمی به بندگان روا نمی دارد حال با توجه به این اصل اساسی آیا با جواز تعدد زوجات به زن ظلم نمی شود؟ اکنون نمی خواهیم به علت جواز حکم چند همسری بپردازیم وآن را بیان کنیم اما توجه به یک نکته ضروری است و آن این که  اسلام اگر حکم به جواز داده است در کنار آن تاکید کرده است که باید عدالت از سوی مرد رعایت شود و اگر مرد می ترسد که مرتکب بی عدالتی شود به یک همسر بسنده کند. (نساء. 4) عدالت تنها در مباحث مالی نیست تمام جنبه ها را در برمی گیرد. از لحاظ عاطفی از لحاظ ارزش قائل شدن و موارد دیگر که در زندگی مشترک مطرح است. اگر مردی توان دارد که به عدالت رفتار کند مجاز به اختیار چند همسر است البته اگر مصالحی بر آن مترتب باشد ولی اگر نمی تواند به عدالت رفتار نماید چند همسری از نظر قران که کلام خداوند است عملی نکوهیده است.  


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 87/11/22:: 12:16 صبح     |     () نظر

خیابان ها تنگ و باریک است. کوچه ها هم تنگ است. وقتی هم که مغازه ها باز می شود عبور و مرور سخت تر می شود. اما در دل همین کوچه های تنگ و باریک یک بارگاه است که آن هم کوچک است. در داخل این بارگاه و حرم کوچک یک ضریح است که آن هم کوچک است. از لا بلای شبکه های ضریح که نگاه می کنیم بر روی قبر عروسک ریخته شده است. بر بالای ضریح هم عروسک هایی به چشم می خورد. در این جا یک کودک خردسال یک دختر آرمیده است. این جا حرم خانم رقیه در کوچه های تنگ دمشق است. این دختر یک شب بعد از این که بابایش را دید آخرین حرف هایش را به او زد. با او درد دل کرد از همه آن چه دیده بود و آن چه شنیده بود سخن گفت. همه مانده بودند که دل این کودک چگونه توانسته این همه حرف را در خود نگاه دارد و تحمل کند. اما وقتی بابایش را دید نتوانست دیگر این بار را تحمل کند. پدرش را بهترین کسی یافت که می تواند این بار را بکشد. شاید می دانست که بقیه به اندازه خودشان و چه بسا بیش از توانشان حرف دارند. آن دختر دوری بابا را دیگر نتوانست به جان بخرد با پدر رفت و اندوهی سنگین باقی گذاشت. این روزها سال روز پر کشیدن آن دختر سه ساله است. پنجم صفر سالروز شهادت بنت الحسین رقیه سلام الله علیها را گرامی می داریم.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدرضا فلاح 87/11/12:: 9:43 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >